دلم برای کسی تنگ است که افتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می اورد.
دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را نثارم می کرد.
دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق ابی دریای واژگون می دوخت و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند.
دلم برای کسی تنگ است که تا شمال ترین شمال با من رفت و در جنوب ترین جنوب با من بود.
کسی که بی من ماند کسی که بی من بود.
کسی که...
کسی که با من نیست...حمید مصدق